یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

یاسمین ما

مادرانه های من

دخترکانم زود بزرگ نشوید ! کودکیتان را بی حساب میخواهم تا در پناهش جوانی خودم را ببینم ...                     زود بزرگ نشوید ...                                      قهقهه بزنید .                         ...
28 فروردين 1397

سال 95 به روایت تصویر

اولی تولد بابایی گلمون     تولدت مبارک بابایی   اینم عکسی که من عاشقشم سمت چپ دستجرد که تابستون رفتیم و سمت راست مزرعه است توی قم که عید رفتیم چنتا عکس گرفتیم       اینم تولد دخملای گلم که با هم براشون تولد گرفتیم       دزفول ش هریور 1395         جیگرا با نقاشی هایی که روی صورتشون کشیدم                با آبجیش میرن خرید مدرسه     ...
28 فروردين 1397

خاطرات سال 1394(سه سالگی ) نفسم

شب قدر   جمکران یک عصر زمستونی   قیافه سعیدو یاسو     بدون شرح     روزای خوبه خووبـــــــــــــــ         یک روز خوب با بابایی                 ای مادرت فدای دستت ببخش مامانی رو که دستت اینجور شده نفسم           ...
28 فروردين 1397

زمستان و پاییز دوسالگی 1393

دخترک شیرین زبونم من  دزا پخت بوتونم (من غذا بپزم ) من لباس پوش تونم (من لباس بپوشم ) من باباب حرف تونم (من با بابا حرف بزنم )   این شیرین زبونی های شماس گل دخترم   هر چی رو هم برا من و بابا باشه با عجله میای میگیری میگی بوس کنم حتی ژل موی بابا رو وقتی میبرمت دست و صورتت رو بشوری میگیری دستت و میگی این بابابه ؟ بعد میگی من بوس تونم برا بابابو                 اینجا هم داری غذا برام پخت میکنی عسلم   &n...
28 فروردين 1397

پست تصویری پاییز و زمستان دوسالگی 1393

    روز اربعین جمکران     بعدشم پارک       خودت از کنار وسایل بازی اومدی کنار و گفتی پیش گل عکس بگیرم     شهر بازی رنگین کمان   قبل به دنیا اومدنت هر هفته پنج شنبه ها یا جمعه ها نازنین رو میبردیم رنگین کمان بعد ک شما هم اومدی بازهم میرفتیم اما یه مدت که بابا وقتش کمتر بود نتونستیم بریم شما از قبل یکسالگی سوار بیشتر وسایل بازی میشدی ولی اینبار ترسیدی و سوار هیچکدوم نشدی و فقط نگاهشون میکردی و دوست داشتی وقتی خاموشن سوار بشی       ...
28 فروردين 1397

یاسمین خوشگل من توی دوسالگیش چه کارایی بلد شده

گل مامان سلام تازه دو ساله شدی کلی شیرین زبون و با نمک و مهربون و خیلی شیطون ماشالله در مقابل شیطنت هات واقعا نمیدونم چکار کنم پر انرژی و شیطونی لحظه ای آروم نمیشینی نازنین زهرا طفلی انقدر مظلوم و آرومه ک از تو شیطنت یاد میگیره قربونتون برم دیگه بلبل زبون شدی و همه چی میگی شعر و آهنگ حفظ میکنی و پا بهای آبجی شعر انگلیسی و لغات زبانشو میگی کلی عکس دارم ازتون ک توی گوشیم هستن و فعلا یه مشکلی داره گوشیم باید بلوتوث کنم یا با رم ریدر بریزم عکسا رو ک تنبلیم میشه عکسهای دوربین رو چنتایی میزارم برات تا بعد عکسهای گوشیم رو بزارم انقدر ماشالله شیطونی ک نمیشه ازت عکس گرفت همش میدویی ...
28 فروردين 1397

یک سال و نیمگی تا دو سالگی نفسم 2

سلام ب گل مامان   عزیزم این روزها حسابی شیطون شدی و مامانی رو میکشی با شیطنت هات جگرم منو بابا معتقدیم تو  اب نمک موندی از بس نمکی و بامزه شدی یه کارهایی میکنی دیدنی  من از همه بیشتر تلاشت برا جمله گفتن رو دوست دارم عزیزم انقدر بامزه تند تند کلمات شکسته شکسته رو کنار هم میزاری و جمله میگی چون میخای همزمان با آجی جمله بگی نفس ات کم میاد نفس نفس میزنی تا ادامه بدی الهی مامان دور سرت بگرده   جگرم تازه هر چی تو کلاس زبان آجی یاد گرفته شمام تلاش میکنی یاد بگیری hsnd s up - hand s down رو بلد شدی close eye s و open eye s و شعر اپل اجی رو یاد گرفتی عاشق شعر علی کوچولویی عاشق تبلت ک محدود شدی از بس با آجی دعوات میشد و نوبت...
28 فروردين 1397

یک سال و نیمگی تا دو سالگی نفسم1

سلام گل کوچیکم عزیزم انقد شیطون شدی شکر خدا که نگو از پست بر نمیام دیگه بابایی میگه من که بچگیام آروم بودم این وروجک کپی بچگیا خودته منم چی بگم انگار راست میگه خوب عزیزم انقدر ماشالله تر و فرزی که خدا میدونه البته مونده به مامی برسی ها یادش بخیر بچگیام عزیزم آجی که میگه بریم دستشویی تا اون با ناز و اروم آروم بره تو رفتی بالا پله ها صدا میکنی سعید بیا (به آجی میگی سعید ) عزیزم اگه یه وقتهایی دعوات میکنم باورت کن دیگه انرژی ندارم البته تو که کک ات نمیگزه پر رو پرو وای میسی نگام میکنی و میخندی خوب البته حقته نوش جونت که دعوات میکنم عشقم عزیزم خودت که دیگه مستقل غذا میخوری اونم با چنگال برنج میخوری و ماست هم با چنگال...
28 فروردين 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین ما می باشد