یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

یاسمین ما

یک سال و نیمگی تا دو سالگی نفسم 2

سلام ب گل مامان   عزیزم این روزها حسابی شیطون شدی و مامانی رو میکشی با شیطنت هات جگرم منو بابا معتقدیم تو  اب نمک موندی از بس نمکی و بامزه شدی یه کارهایی میکنی دیدنی  من از همه بیشتر تلاشت برا جمله گفتن رو دوست دارم عزیزم انقدر بامزه تند تند کلمات شکسته شکسته رو کنار هم میزاری و جمله میگی چون میخای همزمان با آجی جمله بگی نفس ات کم میاد نفس نفس میزنی تا ادامه بدی الهی مامان دور سرت بگرده   جگرم تازه هر چی تو کلاس زبان آجی یاد گرفته شمام تلاش میکنی یاد بگیری hsnd s up - hand s down رو بلد شدی close eye s و open eye s و شعر اپل اجی رو یاد گرفتی عاشق شعر علی کوچولویی عاشق تبلت ک محدود شدی از بس با آجی دعوات میشد و نوبت...
28 فروردين 1397

یک سال و نیمگی تا دو سالگی نفسم1

سلام گل کوچیکم عزیزم انقد شیطون شدی شکر خدا که نگو از پست بر نمیام دیگه بابایی میگه من که بچگیام آروم بودم این وروجک کپی بچگیا خودته منم چی بگم انگار راست میگه خوب عزیزم انقدر ماشالله تر و فرزی که خدا میدونه البته مونده به مامی برسی ها یادش بخیر بچگیام عزیزم آجی که میگه بریم دستشویی تا اون با ناز و اروم آروم بره تو رفتی بالا پله ها صدا میکنی سعید بیا (به آجی میگی سعید ) عزیزم اگه یه وقتهایی دعوات میکنم باورت کن دیگه انرژی ندارم البته تو که کک ات نمیگزه پر رو پرو وای میسی نگام میکنی و میخندی خوب البته حقته نوش جونت که دعوات میکنم عشقم عزیزم خودت که دیگه مستقل غذا میخوری اونم با چنگال برنج میخوری و ماست هم با چنگال...
28 فروردين 1397

یک سال و نیمگی گلم

خب برسیم به شیطنت های خانم طلای من یعنی یاسمین بزرگ بشی سانترال مانترال بشی میکشمت اینقد شیطونی و فضولی دختر یکم متانت و ناز داشته باش پدرم رو در آوردی یعنی شدیم من و تو پت و مت و تام و جری تو میریزی من جمع میکنم خرابکاری میکنی من درستش میکنم همشم دارم دنبالت میدوئم کابینتها نابود شدن اسباب بازیا همه داغون کامپیوتر رو پاورش رو میزنی تند تند اگه از پشتش خاموش نباشه گند میزنی به ویندوز یک سال و نیمته جیگر سه تا موس و یه کیبرد و اسپیکر رو نابود کردی سری شارژر گوشیمو از پریز کندی خرابش کردی کلی پول برا این یه ذره شارژر پیاده شدم سریا هندزفریم رو هفته ای یه بار میکنی باید برم سری بگیرم خخخ...
27 فروردين 1397

شیرین زبونی های دخملی تا قبل یک سال و نیگی

سلام سلام دخملی گلم وایی مدیریت نی نی وبلاگ مرسی چقدر تغییرات ممنون دخمل گلم ک الان خوابه و دلک براش تنگ شده نمیزاره بیام وبشو آپ کنم مجبورم نصفه شب بیام خوب دخملی گلم اول حرف زدنت و شیرین زبونیت ببینیم چیا بلد شدی کلماتی ک بلدی بابا دعید : بابا سعید دعید : به آجی می گی دعید یا همون سعید ماما : مامان عمی : عمه ددر : بیرون بیم : بریم عبوسی : تاب تا تا عبوسی : تاب و سرسره پارک آب و دوغ و به به : شیر ام : غذا به به : خوراکی بیا : بیا , بده , بگیر قام قام : ماشین بیب بیب : حرکت ماشین حیار : خیار نانا : لال...
27 فروردين 1397

این پست سرانه مطالعه کشور رو میبره بالا (یک سالگی تا یک سال و نیمگی )

قربونت برم ک با خنده از خواب بیدار میشی     به وقت مطالعه پرفسور جیگر طلام     امروز از خواب بیدار شدی میگم خوشگل شو ازت عکس بگیرم این شکلی میشی         خوبه کتاب داستان میخونی اگه درس میخوندی فک کنم الان رو کتابت خوابت برده بود     همچنان عادت این مدل گذاشتن دستتو حفظ کردی     دارید خستگی از خواب بلند شدن رو در میارید       ...
27 فروردين 1397

یاسی شیطون بلا از یک سالگی تا یک سال و نیمگی 1

سلام یاسمین مامانی این روزها حسابی شیطون بلا شدی لحظه ای ازت غافل بشم یا از میز میری بالا یا از صندلی یا از پله یا داری به بخاری دست میزنی یا داری کابینتها رو میریزی بیرون یا داری کشوها رو به هم میریزی روزی صدبار جوراب عوض میکنی هی میری از کشو جوراب میاری میگی پات کنیم تو کوچه از ذوق میدویی و هی ذوق میکنی کارتون و پیام بازرگانی دوست داری عروسک ها رو میگیری و یه پاشونو محکم میکشی تا بشکنه تا الان چهارتا پای عروسک ها رو شکستی       آذر /1392    دختر کوچولوی من بالاخره یه موروارید کوچولوی جدید برات در اومده مبارکت باشه مامانی گلم چقد ا...
27 فروردين 1397

یک سالگیت مبارک گل یاس من

هر روز برایت رویایی باشد در دست نه دوردست عشقی باشد در دل نه در سر و دلیلی باشد برای زندگی نه روز مره گی تولدت مبارک     نيما يوشيج در تولد يك سالگي پسرش نوشت: پسرم يك بهار ، يك تابستان ، يك پاييز و يك زمستان را ديدي زين پس همه چيز جهان تكراريست جز محبت و مهرباني... . . . . و الان من به تو میگم دختر تا میتوانی مهربانی کن                 یکسال گذشت یکسال شیرین یکسال خیلی سخت قربونت برم نفسم پارسال همش فکر میکردم چطور از پس دوتا وروجک بربیام اما خدا رو ...
27 فروردين 1397

دخترک یازده ماهه ی من

سلام گل مامانی خوشگلم خیلی دوستت دارم عزیزم داریم به یکسالگی ات نزدیک میشیم نفس مامان خدا کنه با تولدت تموم گریه ها و بهونه گیری هات تموم بشه واقعا یه وقتهایی کم میارم خیلی بی دلیل گریه میکنی و همش تو بغلمی منم دست تنها بابایی که سر کاره کسی رو هم که کمکمون کنه نداریم ((یه چیز جالب یه بنده خدایی که دیگه نمیگم کیه تا کسی از من میپرسه بچه داری چطوره و سخت نیست تا من بخوام بگم میگه نه بچه هاش که اذییت نمیکنن اینقدر صبورن یاسمین هیچی نمیگه اصلاگریه نمیکنه بچم فلان و بهمان همیشه تو دلم بهش میخندم میگم  خانم محترم اون طرفی که از من این سوال رو میپرسه هیچ جایزه و یا امتیازی قرار نیست به من بده جهت بچه داری تو خودت...
27 فروردين 1397

ده ماهه شدی عسلم

سلام عسیسم خوبی قشنگم وای که دیگه برا نوشتن کلی چیزهای قشنگ و خوشمزه دارم اول بگم که دوشنبه پیش با بابایی و دایی و خاله مرضیه و آبجی رفتیم بازی بخریم من و شما چون پارک ممنوع بود تو ماشین موندیم تا بچه ها برن و بیان یهو دیدم به برگه فکر کنم معاینه فنی ماشین که به شیشه چسبونده بودن هی اشاره میکردی میگقتی "ای شییه؟" وای که چقدر خوردنی شده بودیس بعد ترمز دستی رو گرفتی میگی این چیه منم هی ذوق میکردم و برات میگفتم چیند بعد که بابایی اومد بهش گفتم کلی ذوق زد اما دیگه نگفتی اما تو خونه راه میری به وسایل انگشت میکشی میگی این چیه ؟ قربون حرف زدنت عزیزم       شهریور /1...
21 فروردين 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین ما می باشد